کهن نمونه اصطلاحی یونگی است برای محتویات ناآگاه جمعی؛ یعنی افکاری غریزی یا میلی که به سازماندهی تجربیات بنا بر الگوهای از پیش تعیین شدهی فطری در انسان می پردازد. این تصاویر نخستین در طول روزگاران به اشکال گوناگون بروز کرده است ازجمله در قالب اسطوره و داستان چنانکه یونگ اسطورهها وافسانههای پریان را تجلی کهن نمونهها میداند.
نمونه ی بارز این کهننمونهها را در ادب فارسی می توان در حکایت ها و داستان های مثنوی معنوی مشاهده کرد. یکی از داستانهای آموزندهی مثنوی که بیانگر توجه عمیق مولوی به مسائل روانی است، حکایت پادشاه و کنیزک در دفتر اول مثنوی است که اگر با دیدی تحلیلی و از منظر نقد روانشناسانه توجه شود، برخی از مسائل روانشناسی تحلیلی یونگ، از جملـه تـوجـه به نـاآگاه جمعی و برخی کهن نمونههای آن و خواب و رؤیا را میتوان مشاهده کرد که پرداختن به آنها در تحلیل اندیشههای مولوی راه گشا می باشد. در این مقاله سعی برآن است که حکایت پادشاه و کنیزک مثنوی از نظرگاه روانشناسی تحلیلی یونگ بررسی شود.
Archetypal analysis of Masnavi's story "The King and The slave" based on Jung's view
چکیده [English]
Archetype is a Jung's term for the contents of the collective unconscious; the instinctive thoughts which organize human's experiences according to predetermined innate patterns. These ancient images appearance in various forms over time including myths and stories, As Jung describes myths and fairy tales as the reflection of archetypes. The Obvious examples of these archetypes in Persian literature can be seen in Masnavi's tales and stories. One of these stories which expresses Rumi's deep attention to psychological issues, is the Story of King and Slave (padeshah va kanizak) in the first volume of Masnavi .From an analytical point of view and through a psychological Criticism we will find Some of Jung's psychological issues and his archetypes in this story. In This paper we will try to analyze the story of King and Slave from Jung's analytical psychology point of view.